امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

امیرعلی جون

خرداد93

1393/3/20 13:44
نویسنده : زهرا
189 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم اینروزها داره بزرگ میشه وداره مردی میشه واسه خودش...چند قدم راه میره . می ایسته با اسباب بازیهاش بازی میکنه. دیروز برای اولین بار لقمه های ریز نون و حلواشکری خورد اینقدر خوشحال شدم که مثل آدم بزرگها کنار هم رو صندلیهای جدا گانه نشستیم و صبحانه خوردیم خیلی برام لذت بخش بود.امروز هم با پسرم رفتیم چند قدم تو حیاط راه بره همینکه دو قدم از حیاط رفتیم بیرون دربا صدای وحشتناکی بسته شد کلید نداشتم خیر سرم سنگ گذاشته بودم که باد زحمت سنگ رو هم کشیده بود مزاحم صاحبخونه شدم  که درو باز کنه آیفونشون کار نکرد و بنده خدا خودش اومد درو باز کرد!اینروزها پسرم خیلی خیلی کنجکاو شده گذشته از عشق وافرش به کنترل و دوشاخه و پریز و  وسایل برقی و موبایل و لپ تاپ.....عشق اولش جارو برقیه.در کل داره یواش یواش بزرگ میشه پسرم ....همش میگه به   -  به     و با نوک انگشت لامپو نشون میده.حتی همینکه صبح از خواب بیدار شد!مامان جون و آقا جون که پاک عاشقش شدن اگه به اونا باشه منو امیر علی باید کلا اونجا زندگی کنیم.امیرعلی هم که از خداشه اونجا باشه چون مدام کسی هست که بغلش کنه و ببرتش بیرون یاباهاش بازی کنه.اینروزها عادت کرده اول صبح که بیدار میشه دستمو میکشه و مجبورم میکنه با همدیگه به تمام اتاقها و کمدها و کشوها و خلاصه هرچیزی که به یه بچه مربوط نمیشه !!! سرکشی کنیم! منم بدم نمیاد .این علاقه و اشتیاقش برای کنجکاوی و جذاب بودن چیزهای ساده برای امیرعلی واسم جالب و سرگرم کننده ست. مخصوصا که خیلی دوست داره در کشو یا کمدها رو بارها و بارها باز و بسته کنه و   وای اگه بر حسب اتفاق یه تیکه نخ یا سیم یا پیچی دم دست جامونده باشه به حدی ذوق میکنه که فکر نکنم کریستف کلمب از کشف آمریکا اونقدر ذوق زده شده باشه! یکی از لذتبخش ترین لحظات برای هرسه ما زمانیه که امیر علی رو میبریم پارک.هرچند که اونجا هم دنبال شیر اب و شیطنتهای خاص خودشه.به تاب و وسایل بازی چندان علاقه ای نداره اما عاشق وسایل ورزشیه!راستی اینروزها حتی توی روز بیشتر از قبل میخوابه و من هر بار میترسم نکنه  از بس تو روز خوابید مثل اونوقتها دیگه شب نخوابه و لی خدارو شکر شب هم میخوابه البته حداقل چهار پنج بار برای شیر خوردن بیدار میشه ولی باز همینم شکر قبلا که اوضاع وحشتناکی داشتم و ازشدت بیخوابی افسردگی گرفته بودم. تقریبا روانی شده بودم!

 

                 

 

                              



                                    

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)