امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

امیرعلی جون

اینروزها

1393/9/11 16:47
نویسنده : زهرا
180 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم .اینروزها دیگه آقایی شدی واسه خودت!با علاقه خاصی به دندونات مسواک میزنی.موقع اذان و نماز مدام میگی الله الله و میری سراغ مهر و جانماز و تسبیح!خیلی از خواسته هاتو خودت میگی.وکارهایی انجام میدی که همه تعجب میکنن. دیروز دایی مجید داشت با لپ تاپ کار میکرد.چون خسته بود رو زمین دراز کشیده بود موس هم روی فرش گذاشته بود اما خوب حرکت نمیکرد. تو بدون اینکه کسی چیزی بهت بگه خودت رفتی و موس پد رو اوردی گذاشتی کنار دست دایی مجید!نمیدونم شاید طبیعی باشه ولی  ما که خیلی ازین کارت ذوق کردیم. آخه الان تو فقط 16 ماهته پسر گلمبوس.خیلی از شکلها رو از روی عکس یا حتی نقاشی ساده ای که ما برات میکشیم تشخیص میدی.دامنه لغاتت خیلی گسترده تر از قبل شده.

انار=آنا

انگور= انوش

شلوار=شاوا

اتو=اودو

نکن!=ندون!

دندون=ننون

کامیون=هاااان!

موز=مووش

سیب=شیب

پلو=پولوو

گوشت=دوشت

دماغ=مماخ

گوش=دوش

چشم=چیش

کفش=دش

جوراب=پا!

توپ=دود

کشمش=بیش بیش

شیر=شی

پایین=پایی

درست کن=دوشت

 

وچند تا کلمه خاص که من خودم خیلی دوسشون دارم.ععوووآ =اهورا         حموشه من!یعنی من خودم خاموشش کنم! دج جویی یعنی دستشویی.آناخ هرموقع چیزی از دستت میفته میشکنه یا میترسی خودت بیفتی میگی آناخ یعنی انداخت!جدیدا به اکثر کلماتت من اضافه میکنی.باز من یعنی برام باز کن .پایی من یعنی منو بذار پایین.دایی من...بابا من...پوست  یعنی برام میوه پوست بکن!

 

               

 

پسندها (2)

نظرات (1)

خاله ماریا
7 آبان 94 16:40
ای جانم چ پسره گلی خدا حفظش کنه خوشحال میشم به عشق ما هم سر بزنی