واکسن هجده ماهگی
اینروزها داری دویدن وپریدن از ارتفاع کم رو یاد میگیری. برای اولین بار دارم میبینم کارهای پرتحرک انجام میدی.گاهی فکر میکنم بیش از حد کم تحرکی.یعنی فعالیتت کمه.بیشتر در عین کم تحرکی خرابکاری میکنی.اینروزها بزرگترین مشکلم با تو غذا نخوردنه. چیزی که هرگز فکرشو نمیکردم باهاش روبرو بشم. واقعامسئله توانفرسا و آزاردهنده ایه. امروز از شدت درماندگی گریه کردم. آخه چرا باید اینقدر بد غذا باشی؟ ماههاست که وزنت ثابت مونده.نه به اون رشد شگفت انگیز سال اول و نه به این همه کاهش وزن و مدام مریض شدن سال دوم.یک هفته در میون یه بار اسهال و بی اشتهایی میگیری و یه بار آبریزش بینی و تب خفیف.غذا هم که جز سیب زمینی سرخ کرده و تخم مرغ چیز دیگه ای دوست نداری.من فکر میکنم مسئول بهداشت نتونست قدتو درست اندازه بگیره.چون خیلی دست و پا میزدی و نذاشتی کارشوانجام بده. گفت وزنت 12 و سیصد و قدت 87 اما به نظرمن قدت حداکثر85.چهار ماهت که بود وزنت نه کیلو و نیم بود.14 ماه از اونروز گذشته و تو فقط دو کیلو و هشتصد گرم وزن اضافه کردی!واکسن هجده ماهگی بدترین واکسنت بود.تا دوروز بعدش هم تب داشتی و سه روز بعد از واکسن هنوز پات درد میکرد.روز اول که خودت از شدت پادرد همش میرفتی دراز میکشیدی و اصلا راه نرفتی.چند روز بعد شنیدم که بعضیا میگفتن چرا به پاش واکسن زدی؟ خودت میگفتی هردو تا واکسنو به دستاش بزنن.گفتم من تا حالا همچین چیزی نشنیده بودم مگه اختیاریه که به پا یا دست بزنن؟خوب البته دست خیلی برای بچه و مادر راحت تره هم برای شستن بچه هم برای راه رفتن و بازی کردن بچه و هم حتی برای بغل کردنش.مهسا میگفت ما هردو دست النا رو واکسن زدیم که بچه اینجوری زمینگیر نشه........