امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

امیرعلی جون

عید93

1393/1/19 16:35
نویسنده : زهرا
203 بازدید
اشتراک گذاری

این عید هم اومد و گذشت چقدر سریع ...واقعا در یک چشم برهم زدن اومد و رفت....روزهای شلوغ و پرهیجانی بود.نکته های مهمش رو میگم..اول از همه اینکه پسرم کمال همکاری رو به جا آورد.در تمام عید دیدنی ها پا به پای منو بابایی اومد و اذیت نکرد که هیچ تقریبا هم ما و هم اکثر اقوام رو سورپرایز کرد و نشون داد که چه بچه خوش برخورد و معاشرتی تشریف داره. حتی بغل آدمهایی رفت که فقط برای اولین بار می دیدشون. تازه خیلی هم خوشحال و سرخوش و مشعوف بود ازونهمه گشت و گذار و تنوع!نیشخندنکته بعدی هشتم فروردین به دعوت دایی من تقریبا کل فامیل مادری رفتیم جنگل و نهار مهمان ایشون بودیم که خیلی خوش گذشت.کوچکترین نی نی اون جمع امیر علی بود که بازم خدا رو شکر بچه خوبی بود.هم من و هم بابایی تو بازیها شرکت کردیم یه روز آفتابی و قشنگ بود. کلی روحیه گرفتم.یازدهم و دوازدهم ما خودمون میزبان اقوام بابایی و مامانی بودیم که خوب یابد تونستم از عهده دو شام 15 نفره و 24 نفره بربیام.البته خاله ستاره هم کمکم کرد وگرنه یک نفر فقط باید مواظب امیر علی می بود. واقعیت اینه که وقتی مهمونای طرف بابایی اومدن خیلی راحت تر و بی دردسرتر و بی حاشیه تر مهمونیم برگزار شدو به خیر و خوشی هم تموم شد.چند شب هم همه فامیل مهمان خاله من "دایی احمد و مامان من بودن. تقریبا دو سوم عیدبا اقوام مادری من گذشت!سیزده بدر هم تاظهر نشستیم ببینیم بالاخره کی میاد سراغمون که مثل پارسال مامان جون زنگ زد و در نهایت با خانواده عمه من رفتیم جنگل و خوب بود اما به اندازه هشتم فروردین خوش نگذشت یه کم هوا سرد بود که خدا رو شکر دختر عمه با خودش چادر آورده بود و امیر علی با ذوق و خوشحالی تمام تو چادر بازی میکرد.عید که رفت با خودش خاله رها و دایی مجید و مهمونیهای شلوغ و حتی هوای آفتابی رو هم با خودش برد...و من از الان باید به تقویم نگاه کنم تا روزهای آخر اسفند93 بیاد و من باز با ذوق تمام برم دنبال خریدهای شب عید...سال دیگه این موقع پسرم راه میره و باهم میریم خرید.البته اگه خدا بخواد اونموقع نی نی خاله رها هم بدنیا میاد....ماچچند روز پیش فهمیدم که با یکسال تاخیر نسبت به خواهرام!دارم خاله میشم.انشاله که یه بچه صحیح و سالم و خوشگل و خوشقدم باشه.خیلی دلم میخواد بدونم خاله شدن چه حسی داره.قطعا نی نیشو خیلی دوست خواهم داشت و قطعا منم مثل رها دلم برای خواهر زاده ام خیلی تنگ میشه.دل شکسته

                                                                               

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)