دویست روز
سلام کوچولوی قشنگ من سلام عسلم سلام عشقم سلام همه زندگی من...این چندمین باریه که میام این پست رو آپ کنم ولی هردفعه به یه دلیل پستم حذف یا پاک میشد.الان بیشتر از دویست روز از تولدت میگذره و ما هر لحظه و هر ثانیه اش رو با هم زندگی کردیم.تو این دویست روز فقط دوبار و هر بار به مدت دوساعت ازت دور موندم اونم بخاطر رفتن به دکتر یا خرید چیزی ضروری مجبور شدم تو رو بذارم پیش مامان جون وبه کارهام برسم ولی همونم با استرس و عجله و همش فکر میکردم الانه که از گریه کبود بشی!روزهای سخت ولی قشنگیه. منکه عادت داشتم همش ساعتها بگردم الان ماههاست که خونه نشین شدم.البته بعضی وقتها بابایی مارو بیرون میبره که این موقعها خیالم کاملا راحته چون مسئولیت نگهداری ت...
نویسنده :
زهرا
10:02